۱۳۹۳ شهریور ۱۰, دوشنبه



زندگینامه کوتاه سرور سرخوش، سرور سرخوش در 11 جوزای 1321 ه ش در خانواده ی فرهنگی درقریه ی غجورباش ولایت دایکندی چشم به جهان گشود. سرخوش مکتب ابتداییه و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید. چون دراین دوران پدر او را دولت وقت به زندان انداخته بود، سرخوش به دلیل که فرزند بزرگ خانواده بود مسولیت خانواده به دوشش قرار گرفت وبه همین سبب نتوانست که برای ادامه تحصیل درخارج از منطقه برود.


اما با یاری مادرش که زن دانش دوست بود او توانست که به تحصیلات خصوصی بپردازد و معلومات و آگاهی های خودرا ازین طریق تا حدی ارتقا دهد. سرخوش پس از سه سال دوری از پدر (یعنی پس ازسه سال اززندانی شدن پدرش) ورق جلب عسکری را دریافت نمود. و دو سال دیگر (تاسال 1349 ه ش) در منطقه لعل و سرجنگل عسکری نمود. او درعسکری به زبان پشتو به اندازه کافی آشناشد، به همین لحاظ پس از گرفتن ترخیص درمکتب "دوغوربند" (مکتب که خودش دوره متوسطه را آنجا به پایان رسانیده بود) به عنون سرمعلم مقرر گردید وتا سال 1352 به وظیفه مقدس معلمی اشتغال داشت. پس از آن سرخوش در ولایت ارزگان در شعبه ی مالیه انجام وظیفه نمود. سرخوش دراین دوره به عنوان مامور مالیات در مناطق مختلف هزارستان سفر نمود و با وضعیت مردم محروم خود از نزدیک آشنایی یافت. او دراین دوره بود که اشکال ستم ملی را که از طریق کانال های متعدد اعمال می گردد به درستی فهمید و ظلم،غارت وتبعیض را از نزدیک مشاهنده نمود. چنین چیزی بود که روح حساس و کنجکاو او را تحریک کرد و او را به سوی شعر وهنر سوق داد. سرخوش وضعیت مردم واشکال ستم ملی را در قالب شعر به تصویر کشید و برای گسترش فرهنگ ظلم ستیزی وانتقال روح و مفاهیم انقلابی در درون جامعه به خوانش گرفت. آشنایی سرور سرخوش با رادیو و تلویزیون کابل ومردم کابل گامی دیگری بود درتکامل هنر او. او درین دوره با احساسات کامل شعر می سرود و شعر میخواند و از زندگی مردم محروم را از این طریق بیان می نمود. با آغاز حرکت انقلابی مردم علیه رژیم خلقی و تجاوز شوروی، او با مردم خویش همنوا شد و درکنار مردم رفت و با مردم زیست و قیام انقلاب مردم را به تصویر کشید وفریاد زد: "انقلاب میهنی اول از هزاره شد بلند" سرور سرخوش در اوایل سال 1361 در پاکستان سفر نمود و با تنظیم نسل نو هزاره مغول به همکاری پرداخت. در برگشت از پاکستان درمنطقه خویش با جمع آوری جوانان درقالب تشکیلات هنری به ترویج و آموزش هنر انقلابی پرداخت ، امانتوانست به این کار خویش ادامه بدهد. و هنر رزمی و انقلابی را به پایه کمال برساند. زیرا او به فاصله می قربانی خشم طرفداران بیگانه و جریان های قشری گری گردید. درسال 1362 خورشیدی سرخوش برای دیدن هزاره های بادغیس به این منطقه رفته بود او معتقد بودکه بایدتمام کتله های مذهبی هزاره ها را متحد ساخت. درین کار بایست هم به تحرک سیاسی دست زد وهم به تحرک هنری. او خود دراین راه قدم گذاشت وفعالانه کارکرد و دربادغیس به همین خاطر یعنی به خاطر همین اتحاد، همدلی، وحدت وهماهنگی میان هزاره ها مسافرت نمود. سرخوش پس ازدیدن هزاره های بادغیس برای پیشرفت کارهای که درنظر داشت به منطقه بازگشت، اما قشری گرایان وابسته به بیگانه و ضد هزاره نگذاشت او کارهای خودرا ادامه دهد و در 7سنبله 1362 اورا با یک عمل تروریستی به شهادت رسانیدند. روحش شاد ویادش گرامی باد!ً عمق احساس وتفکر سرخوش را از این پیام او که در قالب شعر تمثیل شده است میتوانید دریابید.
پیام سرور سرخوش:

مادران به طفلان گوی لای لای آزادی
نغمه خوان به گهواره از نوایی آزادی
نسل ملت غیور زاده ی مسلمانیم
ای هزاره محروم از صبای ازادی
درس انقلابی گو تو به طفل پاک خود
تا بکی شوی محروم از فضای آزادی
نونهال هزاره، همچو شمعی تابنده
تو مشو به کس بنده درفضای آزادی
مادری پر از مهرم صادق و صفا گو
آن معلم دانا و درسهای آزادی
مادران به طفلانت درس تاریخ آموزی
گو هزاره ی پاکی درسرای ازادی
سر خوشا مگو دیگر قصه ی ارزگان را
تاریخ شهیدان را

منبع: فیسبوک به نام  Sarwar Sarkhosh

اگر این مطالب صحیح نمی باشد دوستان عنایت فرمایند به ما اطلاع دهند

1 نظرات:

  1. دوست عزیز اهنگ هایی که در سایت قرار دادی در دسترس نیستند
    لطفا اصلاح بفرمایید
    و یک راه ارتباطی به بنده بدهید کار مهم دارم
    متشکرم

    پاسخحذف